kamalirad



زمین لرزید و بی کاشانه گشتم ز وحشت از خودم بیگانه گشتم

زمین لرزید و مادر رفت ز دستم ز داغش از درون در خود شکستم

زمین لرزید و فرزند زیر آوار چسان دل گیرد آرام حق دادار

زمین لرزید و خواهر را ندیدم گلی از دامن مهرش نچیدم

زمین لرزید و رفتند یار و یاور گرفت از من همی بابا ، برادر

زمین لرزید با خود همسرم برد به پیش چشم خود دیدم که او مرد

خداوندا به ما صبری فزون ده دل ما را قراری چون ستون ده

منی که قبل از این بودم توانگر هم اینک گشته ام محتاج و مضطر

منی که بچه هایم ناز بودند به گردم همدم و همراز بودند،

به زیر آهن و سیمان و هم سنگ دلم گشته خدایا بهرشان تنگ

ندارد ارزشی دنیا به پیشم شدم افسرده از این حال خویشم

بیا ای هم وطن با خود بیندیش که دنیا با همه نوش و همه نیش،

ندارد اندکی مهر و وفایی خدا داند که فردا در کجایی

غرور و زور وپول وثروت ونام به یک آنی زمین بلعید در کام

به کرمانشاه نگر گشته قیامت بیا بنما ز مصدومان حمایت

تمام زندگی بر باد رفته دگر هوش و حواس ویاد رفته

همانا زله دارد پیامی که مرگ دنبال توست هر صبح وشامی

بیا در زندگانی مهربان باش انیس ومونس سوته دلان باش

حقوق دیگران را کن رعایت ضعیفان را نما هر دم حمایت

زمان رفتنت آسوده باشی اگر همواره با حق بوده باشی

بخواهد از خدا این را (کمالی) که مصدومان شوند سر پا وعالی

بیست و چهارم آبان ماه یکهزار و سیصد و نود و شش


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

عکس کده من و اتی نمایندگی کرمانشاه فروشگاه سیسمونی اصفهان پاورپوینت های درسی علمی - فناوری-تکنولوژِی-صنعتی فن فیک اکسو sima مطالب اینترنتی آی پارسا - وام مرجع خدمات اينترنتي ایران وب آزاد